“و قالت الیهود عزیرٌ ابن الله و قالت النصاری المسیح ابن الله ذلك قولهم بأفواههم یضاهئون قول الذین کفروا من قبل قاتلهم الله أنّی یؤفکون.” “و يهود گفتند: «عُزَير، پسر خداست.» و نصارا گفتند: «مسيح، پسر خداست.» اين سخنى است [باطل] كه به زبان مىآورند، و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شدهاند شباهت دارد. خدا آنان را بكشد؛ چگونه [از حق] بازگردانده مىشوند؟”
(توبه: ۳۰ — ترجمۀ فارسی از محمدمهدی فولادوند)
آیۀ سیام سورۀ توبه و مقصود قرآن از «عزیر» در این آیه در سنت تفسیر اسلامی محل گفتوگو بوده است. در واقع، بهجز چند استثنای معدود[1]، عموم مفسران مسلمان «عزیر» را دال بر عِزرا (עזרָא (https://www.sefaria.org/topics/ezra)، سدهی پنجم و چهارم پیش از میلاد) دانستهاند — کاهنی پراهمیت در یهودیتِ پس از تبعید، که نماد یک «کاتب شریعت» است و نقشی محوری در تثبیت یا بازیابی تورات در دورۀ پس از تبعید داشته است.[2] با اینحال، یهودیان همواره اتهام قرآن به آنها را، مبنی بر اینکه آنان عزرا را «پسر خداوند» میدانند رد کردهاند، نکتهای که از چشم مفسران مسلمان نیز پنهان نمانده است؛ چنانکه فخرالدین رازی در التفسیر الکبیر در مواجهه با این انکار اشاره میکند:
«… القول الثالث: لعل هذا المذهب كان فاشيا فيهم ثم انقطع، فحكى اللّه ذلك عنهم، و لا عبرة بإنكار اليهود لذلك، فإن حكاية اللّه عنهم أصدق».[3]
ناظر به همین انکار و ناآشنایی است که پژوهشگران مدرن نیز دیدگاههای گوناگونی دربارۀ کیستیِ «عزیر» قرآنی ارائه کردهاند. هرچند رویکردی رایج در پژوهشهای مدرن، همراستا با دیدگاه غالب در سنت تفسیر اسلامی، «عزیر» قرآنی را همان عزرای کاتب برمیشمارد و اتهام قرآن به یهودیان را یا ناشی از نوعی رویکرد جدلی برشمرده، یا آن را خطاب به گروهی حاشیهای و فراموششده از یهودیان میداند و یا بهسادگی آن را در زمرهی «خطاهای قرآن» قرار میدهد[4]، دیدگاههای پژوهشگران مدرن دربارۀ کیستی عزیر متنوع بوده است:
- «عُزیل/ عَزازیل (עֲזָאזֵל)» (فرشتۀ سقوطکرده)[5]
- «عَزیز» (گاه در ارتباط با داود و سنت مسیحایی یهودی)[6]
- اخنوخ و/یا ادریس[7]
- عَزریا (עֲזַרְיָה )[8] و حتی اوزیریس (از ایزدان مصر باستان)[9]
با اینحال، هر یک از پاسخهای یادشده دچار دشواریهایی هستند که رسیدن به گونهای اجماع نسبی در این مسئله را ناممکن ساخته است.
هولگر زلنتین اخیراً دیدگاه متفاوتی را پیشرو نهاده است که نشان میدهد اتهام قرآن به یهودیان مبنی بر اینکه آنان «عزیر» را فرزند خداوند میدانند در واقع اشارهای جدلی به سنتهای ربّنی است که مخاطبان قرآن نسبت بدانها آگاهی داشتهاند.
«عزیر» قرآنی نه ناظر بر هیچیک از کسانی که گفته شد، که ناظر بر الیعازر بن هورکانوس (אליעזר בן הורקנוס، سدۀ اول و دوم میلادی) است؛ چهرهای کانونی در میشنا و ادبیات ربّنی فلسطینی.[10]
او در دو ارائۀ خویش [یکی در کنفرانس سبع طوال و دیگری در کنفرانس IQSA ۲۰۲۵] بهفقرهای از تلمود اورشلیمی (مربوط به سدهی چهارم و پنجم میلادی) اشاره میکند که در آن، الیعازر «پسر خداوند» دانسته میشود. در این فقره آمده است:
אִם חֲבֵרִים מִתְלַחֲמִים אַתֶּם מָה אִיכְפַּת לָכֶם. וְיָצָאָה בַת קוֹל וְאָמְרָה. הֲלָכָה כֶאֱלִיעֶזֶר בְּנִי
ربی یوشع به آنان گفت: وقتی همکاران با یکدیگر در نزاعاند، این موضوع به شما چه ارتباطی دارد؟ آوایی آسمانی برآمد و گفت: عمل بر طبق رأی پسر من، الیعزر، است.
Jerusalem Talmud Moed Katan
او بدین نکته اشاره میکند که یهودیان از الیعازر با لقب «بزرگ/ ה-גדול» یاد میکردهاند و احتمالاً، استفادۀ قرآن از صیغۀ مصغر برای اشاره به او، یعنی «عُزَیر»، نوعی جدال آگاهانه با این لقب است. — نام «یاریرسانندۀ بزرگ» نزد یهودیان، در قرآن بهصورت «یاریرسانندۀ کوچک» آورده میشود. بدینسان، در دیدگاه زلنتین، مطالعۀ نزدیکتر آیۀ ۳۰ سورۀ «توبه» در سیاق آن نشان میدهد که قرآن در اینجا در حال مجادلهای آگاهانه با ادعای سنت یهودیت ربّنی فلسطینی است: قرآن هم با این ادعا که الیعازر «پسر خداوند» است درمیپیچد و هم با کاربرد لقب «بزرگ» برای او.
ارجاعات
[1] “وعزیر هذا هو المسمی عندهم في سفر الأنبیاء ملاخیا، ویسمی أیضا العازر وهو الأصل والعزیر تعریبه، وأما الذي جمع لهم هذه التوراة التي بین أیدیهم فقال السموألبنیحیی المغربي الذي کان یهودیاً فأسلم: إنه شخص آخر إسمه عزرا، وإنه لیس بنبي -ذکر ذلك في كتابه غاية المقصود في الرد على النصارى واليهود.” (بقاعی، ابراهیمبنعمر، نظم الدرر في تناسب الآیات والسور، دارالکتاب الإسلامی، قاهره (1992)، ج8، ص437f)
[2] بنگرید به: کتاب عزرا و کتاب نحمیا، مشخصاً عزرا 7، عزرا 9، و نحمیا 8. نیز برای آشنایی بیشتر با او، نک. مدخل مربوط به عزرا در Encyclopedia Judaica و The Anchor Bible Dictionary .
[3] فخرالدین رازی، محمدبنعمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، دار إحیاء التراث العربي، بیروت (1999)، ج16، ص28.
نیز بنگرید به:
M. Ayoub, “‘Uzayr in the Qur’an and Muslim Tradition”, in: W. M. Brinner & S. D. Ricks (eds.), Studies in Islamic and Judaic Traditions (1986)
[4] Künsliger, “Uzair ist der Sohn Allah’s”, Orientalistische Literaturzeitung 35 (1932)
[5] P. Casanova, “Idrîs et ʿOuzaïr”, Journal Asiatique, 205 (1924); G. Reynolds, The Qur’an and the Bible: Text and Commentary, 2018, p. 307 ; P. Crone, “The Book of Watchers in the Qur’an”, H. Ben-Shammai, S. Shaked & S. Stroumsa (eds), Exchange and Transmission across Cultural Boundaries: Philosophy, Mysticism and Science in the Mediterranean (Proceeding of a Workshop in Memory of Prof. Shlomo Pines, the Institute for Advanced Studies, Jerusalem; 28 February – 2 March 2005), p. 19
[6] J. Walker, “Who is ‘Uzair?”, The Muslim World 19 (1929); رشتهتوییتی از محسن گودرزی.
[7] G.D. Newby, The History of the Jews of Arabia from ancient Times to their Eclipse under Islam, 1988, p. 59f.
[8] Comerro, Viviane. “Esdras Est-Il Le Fils De Dieu?”. Arabica 52.2 (2005): 165-181
دربارۀ عزریا، بنگرید به کتاب دانیال 1:6-7
[9] David Levy, Osiris in the Qur’an, a Linguistic Approach: “The Jews say, Uzair is the Son of God” -Q.9:30-Uzair is the Egyptian Osiris (“Usire”)_)
[10] برای نمونه: “«اگر همۀ حکیمان اسرائیل در یک کفۀ ترازو باشند و ربی العیازر بن هیرکانوس در کفۀ دیگر، او از همۀ ایشان سنگینتر خواهد بود.»” (Mishnah Avot 2:8 J).
به کوشش: سید محمد موسوی
با تشکر از دوستانی که به بهبود این محتوا کمک کردند:
فرهاد قدوسی، محمد قندهاری، عباس کاظمی، محمد کشاورزفرد، مهدی صالح